چهار شنبه 6 / 9 / 1391برچسب:, |
|
زن که باشی |
 |
زن که باشی
گاهی کم می آوری
دست هایی را که
مردانگی شان امنیت می آورد
و شانه هایی را که
استحکام آغوششان
لمس آرامش را
به همراه دارد.
دست خودت نیست
زن که باشی
گاهی دوست داری
تکیه بدهی...
پناه ببری...
ضعیف باشی...
دست خودت نیست
زن که باشی
گهگهاه حریصانه بو میکنی
دستهایت را
شاید
عطر تلخ و گس مردانه اش
لا به لای انگشتانت
باقی مانده باشد.
زن که باشی گاهی میزنی زیر گریه
که دلش بلرزد و صدایت کند:بانو....
دست خودت نیست
زن که باشی
گاهی رهایش می کنی
و پشت سرش آب می ریزی
و قناعت می کنی به رویای حضورش
به این امید که
او
خوشبخت باشد.
دست خودت نیست
زن که باشی
همه ی دیوانگی های عالم را بلدی.
میتوانی زیر لب ترانه بخوانی و آشپزی کنی...
میتوانی جلوی آینه موهایت را شانه کنی و حس کنی نگاهش را
میتوانی ساعتها به امید گره خوردن شالس دور گردنش..
ببافی و در هر رج بوسه بکاری برای روزهای مبادا که کنارش نیستی...
زن که باشی باید صبور باشی مدارا کنی و با همه ی بغض ات لبخند بزنی
زن که باشی...
هزار بار هم که بگوید:دوستت دارد!!!
بازهم خواهی پرسی:دوستم داری؟؟؟
و ته دلت همیشه خواهد لرزید.......
زن که باشی هرچقدرهم که زیبا باشی نگران زیباترهایی میشوی که شاید عاشقش شوند.....
زن که باشی هروقت که صدایت میکند:خوشکلکم!!!
خدا را شکر میکنی که درچشمان او زیبایی
دست خودت نیست
زن که باشی
همه ی دیوانگی های عالم را بلدی...
نظرات شما عزیزان:
خیلی قشنگ بود... خیلی ...
دوست دارم بزارمش تو خط پاره خودم.
با اجازه ات بر دارمش و قانون کپی پیست رو رعایت نکنم اشکال داره؟
من رعایت می کنم و ازت می پرسم بزارمش یا نه؟
اگه بگی نزارم ناراحت می شک گفته باشم.... پاسخ:azizam in che harfie? man khodamam eine ........... va bedone reayate ghanoone copy paste ino az jayi bardashtam. inja ham khate pare khodete:-P
....F 
ساعت12:38---7 آذر 1391
از رفتن تو روزها میگذرد
مهر تو عزیز از یاد نمیرود
بوییدن اون گلهای رازقی
افسوس که دگر تکرار نمیشود
وای که چه شیرین بود،اون درد و دلم
چقدر زود گذشت با تو بودنم
دلمون پر شادی بود،پر از مهرو وفا
تو با قلبی پاک دور از غم دنیا ...
|
|
|
|
|